سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سنگ صبور
   مشخصات مدیر وبلاگ
 
  لوگوی دوستان
 
    آمارو اطلاعات

بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 0
کل بازدید : 7807
کل یادداشتها ها : 12

   موسیقی

نوشته شده در تاریخ 88/5/9 ساعت 9:22 ع توسط فــریدخــان



از این 8 کار بپرهیز، خانم عزیز!


 

آیا تا به حال شده در حالی که گمان می‌کردید لحظات فوق‌العاده خوبی در کنار همسرتان دارید، ناگهان او عصبانی شده و شروع به ایراد گرفتن از شما کند؟ متاسفانه اغلب خانم‌ها عاداتی دارند که مردها را ناراحت می‌کند...

می‌خواهیم 8 نمونه از همین عادات را در آستانه روز پدر با هم مرور کنیم:.

1

جاروبرقی کشیدن در وقتی که وقتش نیست!

ساعت 8 شب است، همسرتان از محل کار به خانه برگشته و روی کاناپه در حال استراحت و تماشای تلویزیون است. شما که تا به حال مشغول امور دیگر منزل و رسیدگی به کودکان بوده‌اید حال این فرصت را پیدا کرده‌اید که خانه را کمی جارو بکشید، پس با کمال احترام از همسر خود می‌خواهید دقیقه‌ای کودکان را زیر نظر بگیرد و پاهایش را بلند کند تا خانه را جارو بکشید اما متوجه عصبانیت همسرتان می‌شوید.

بهترین راه این است که به او حق داده و جارو کشیدن را به فردا موکول کنید.

2 غرغر کردن موقعی که او دارد فوتبال می‌بیند

امروز بعد از ظهر از تلویزیون مسابقه فوتبال تیم مورد علاقه همسرتان پخش می‌شود. اما شما از فوتبال یا تیم مورد علاقه او متنفرید، بنابراین مدام در حالی که او در حال تماشای تلویزیون است در خانه راه می‌روید، غرغر می‌کنید و از تیم او یا حتی تماشای فوتبالش ایراد می‌گیرید. او که از کار شما کلافه شده ممکن است کاملا محترمانه از شما بخواهد ساکت باشید. نباید از عکس‌العمل همسرتان ناراحت شوید. فراموش نکنید در یک خانواده هر کسی حق دارد به علایق خود مشغول شود، اگر شما فوتبال دوست ندارید بهتر است آن ساعت برای گردش با دوستان‌تان قرار بگذارید یا به خرید بروید.


3

بگو منو دوست داری بگو

به رستوران رفته‌اید و ساعات بسیار خوبی را با هم گذرانده‌اید. حال به خانه برمی‌گردید و در کنار همسرتان که مشغول تماشای تلویزیون است می‌نشینید و شروع می‌کنید به پرسیدن سوالات رمانتیک نظیر «چه‌قدر من رو دوست داری؟» ممکن است ابتدا همسرتان با گفتن یک یا دو جمله احساسش را به شما بیان می‌کند اما اگر سوالات ادامه یابد، ساکت شود و شما گمان کنید به شما بی‌علاقه است یا حوصله‌تان را ندارد. پرسیدن سوالات عاشقانه خوب است اما هر چیز زمانی دارد.


4

کی بود؟ چی بود؟ کجا بودی؟

«کی بود زنگ زد؟» «چی می‌خواست؟» «خوب تو بهش چه گفتی؟»

گاهی اوقات زنان بدون آنکه منظور خاصی داشته باشند، همسرانشان را بیش از حد سوال پیچ می‌کنند. در اینجاست که صبر همسران ممکن است تمام شود. فراموش نکنید بهترین کار این است که هرگز خیلی در کارهای همسرتان دخالت نکنید. اجازه دهید هر فردی زندگی شخصی خود را داشته باشد. وقتی اجازه می‌دهید همسرتان در زندگی شخصی‌اش رازهایی را برای خود نگه دارد، زندگی مشترک شما باثبات‌تر خواهد بود.


5

ادب کردن شوهر

گاهی زنان با همسران خود مثل کودکان برخورد می‌کنند. مثلا مدام به او یادآوری می‌کنند که به دندانپزشک مراجعه کند. فراموش نکند نان بخرد. روغن ماشین‌ را چک کند و... این حرف‌ها تنها می‌تواند سبب عصبانی شدن همسرتان شود. او ازدواج نکرده تا کسی همانند مادرش مدام او را نصیحت کند. اگر کاری را فراموش می‌کند تنها یک بار به او گوشزد کنید و قبل از آنکه نظرتان را در مورد کاری بدهید، منتظر شوید تا خود او درباره آن صحبت کند یا نظرتان را بخواهد.


6

افتادن از آن طرف بام

مدام به همسرتان زنگ می‌زنید، می‌خواهید تنها با او بیرون بروید و دوری‌اش را نمی‌توانید تحمل کنید؟ مردان شاید در ماه‌های اول ازدواج این روند را تحمل کند اما بعد از این عادت شما عصبانی خواهند شد. اجازه بدهید ساعاتی از روز را به حال خودش باشد و همراه با همکارانش ساعاتی را خوش بگذراند.


7

الان میام!

ساعت 8 به تولد یکی از دوستان همسرتان دعوت شده‌اید و با آنکه همسرتان نیم ساعت است آماده روی کاناپه نشسته. شما هنوز به دنبال این هستید که چه روسری با پیراهن‌تان جور است و او مدام تکرار می‌کند که زود باش، همین لباس خوب است و... تا آنکه در نهایت از دست شما عصبانی می‌شود. بهترین کار این است که شما یک یا دو ساعت پیش از ساعت مقرر انجام کارهای خود را آغاز کنید تا وقتی او آماده می‌شود شما دیگر کاری برای انجام دادن نداشته باشید.


8

انتقاد از مادرشوهر

«مادرت را خیلی دوست دارم ولی بهتر بود قبل از آنکه بیان حداقل اول زنگ می‌زدند.» شاید حق با شما باشد ولی حتی یک انتقاد محترمانه از مادر همسرتان ممکن است او را ناراحت کند. اگر می‌خواهید در دید همسرتان و خانواده‌اش بهترین باشید هرگز از مادر همسرتان ایراد نگیرد.



  



نوشته شده در تاریخ 88/5/9 ساعت 8:51 ع توسط فــریدخــان



تاثیری هم‌بستری روزانه در کیفیت اسپرم‌ها


 

تحقیقات تازه دانشمندان نشان می‌دهد مردانی که با همسر خود هر روز هم‌بستری دارند دارای اسپرم‌های سالم‌تر و با کیفیت‌تری هستند.

به گزارش خبرگزاری رویترز، نتیجه یک بررسی نشان می‌دهد مردانی که به علت آسیب‌دیدگی اسپرم توانایی باروری پایین‌تری دارند، اگر به مدت یک هفته هر روز انزال داشته باشند کیفیت اسپرم آنها افزایش می‌یابد.طبق بررسی‌های دانشمندان استرالیا قبلا به زوجین توصیه می‌کند که هر دو سه روز یک بار روابط جنسی داشته باشند اما بررسی‌های تازه حاکی است که هم‌بستری روزانه به ارتقای سلامت اسپرم‌ها کمک بیشتری می‌کند.


 


 



  



نوشته شده در تاریخ 88/4/29 ساعت 9:2 ص توسط فــریدخــان



تحقیقی در رابطه با روابط جنسی افراد 70 سال به بالا


 

به تازگی British Medicine Journal در سایت خود تحقیقی سوئدی را به معرض دید گذاشته که در رابطه با زندگی زناشویی افراد 70 ساله است.
به گزارش  سلامتیران به نقل از روزنامه  فیگارو،  طبق این تحقیق در دهه اخیر خانم‌های 70 ساله روابط جنسی بیشتر و موفق‌تری دارند و به دنبال همین موضوع امید به زندگی و کیفیت زندگی زنان نیز بالا رفته است.
محققان دانشگاه گوتنبرگ سوئیس پس از مصاحبه با 1500 فرد بالای 70 سال طی سال‌های 2001-1971 متوجه شدند میزان روابط جنسی افراد در این سن از 50 درصد در سال 1971 به 68 درصد در سال 2001 در مردان و از 38 درصد به 56 درصد در زنان متاهل رسیده است.
 میزان رسیدن به اوج لذت جنسی نیز در زنان از 59 درصد در سال 1971 به 83 درصد در سال 2001 رسیده است.
نکته نگران‌کننده‌ای که محققان در طی این تحقیق با آن برخورد کردند این بود که سن تمایلات جنسی مردان نسبت به زنان بسیار افزایش یافته و زنان معمولا در سنین 50، 60 و 70 سالگی تمایل کمتری به برقراری روابط جنسی دارند در حالی که در مردان این سن بسیار بالاتر است.
به نظر می‌رسد امید به زندگی در مردان در حال افزایش است در حالی که در زنان تقریا ثابت باقی مانده است.



  



نوشته شده در تاریخ 88/4/29 ساعت 9:0 ص توسط فــریدخــان



ویاگرا به زنان افسرده کمک می‌کند


 

نتایج یک تحقیق نشان می دهد،ویاگرا که داروی ضدناتوانی جنسی مردان است، می تواند ناتوانی جنسی در زنان افسرده را درمان کند.

  به  گزارش سلامتیران به نقل از خبرگزاری فرانسه پژوهشگران آمریکایی  ویاگرا را بر روی 98 زن مبتلا به افسردگی که بیماری‌شان فروکش کرده بودند، اما هنوز دچار ناتوانی جنسی به صورت فقدان برانگیختگی یا درد هنگام آمیزش بودند، مورد آزمایش قرار دادند.
نتایج این بررسی که در نشریه انجمن پزشکی آمریکا (JAMA) منتشر شده است نشان می‌دهد که 73 درصد زنانی که داروی بی‌اثر یا دارونما دریافت کرده بودند گزارش کرده بودند که هیچ بهبودی پیدا نکرده‌اند، در حالیکه در گروهی که ویاگر ا دریافت کرده بودند این رقم تنها 28 درصد بود.
برخی از زنانی که ویاگرا دریافت کرده بودند، دچار سردرد، گرگرفتگی و سوء‌هاضمه شده بودند، اما این عوارض جانبی درهیچکدام از آنها در حدی نبود که دارو را متوقف کنند.
ناتوانی جنسی یک عارضه جانبی شایع داروهای ضدافسردگی است و یکی از دلایل عمده‌ قطع دارو بوسیله بیماران است.
به گفته پژوهشگران این امر به خصوص از این لحاظ مشکل‌آفرین است که زنان دوبرابر مردان مورد درمان با  داروهای ضدافسردگی قرار می‌گیرند. از طرف دیگر  موثرترین داروهای مورد استفاده برای درمان ناتوانی جنسی در مردان، هنوز برای استفاده در  زنان مورد تایید قرار نگرفته‌اند.
جرج نامبرگ از دانشکده پزشکی دانشگاه نیومکزیکو و سرپرست این تحقیق در این باره گفت:«با درمان کردن این عارضه جانبی آزارنده داروهای ضدافسردگی در بیماران افسرده‌ای که داروها در آنها موثر بوده است، اما لازم است درمان دارویی شان برای جلوگیری از بازگشت یا عود بیماری ادامه یابد، بیماران مقید به مصرف داروها باقی خواهند ماند. به این ترتیب  از میزان‌های بالای قطع زودرس دارو بوسیله بیماران کاسته خواهد شد،‌ و در مجموع پیامدهای درمان بیماری افسردگی بهبود خواهد یافت.»

 



  



نوشته شده در تاریخ 88/4/19 ساعت 8:59 ص توسط فــریدخــان


 

آدمک آخر دنیاست بخند!

آدمک مرگ همین جاســـت بخند...

آن خدایی که بزرگش خواندی...

به خدا مثل تو تنهاســــت بخند!

دست خطی که ترا عاشق کرد ...

شوخی کاغــــذی ماســت بخند !

صبح فردا به شبت نیست که نیست...

تازه انـــگار که فرداســــت بخند !

راستی آنچه که یادت دادیم...

پر زدن نیست که در جاست بخند !

آدمک نغمه آغاز نخوان...

به خدا آخر دنیاســت بخند...

 

 

                                

 

 

بلاتکلیف این تقدیر پیرم                         

دارم آهسته از یاد تو میرم

بگو از کی تموم لحظه های

جوونیمو دوباره پس بگیرم

چه شوق دیدنت رفته تو جونم

دیگه سخته برات آواز بخونم

می خوام باور کنی تا زنده هستم

نمی شه باشم و پیشت نمونم

ازت ساختم یه خورشید طلایی

یه گهواره واسه لمس لالایی

حالا که عاشقت خوابش گرفته

نه تو هستی ، نه میدونم کجایی

برات پروانه بودم پر شکسته

سرا پا بودم اما سر شکسته

بگو بعد تو بی تاب که باشم

به کی تکیه کنم با دست بسته  

 

این خیابان های خالی

با خیالت دلخوشم ای ماه پنهان بعد از این

                                                می نهم بی روی تو سر در گریبان بعد از این

پشت این دیوارها سوسوی یک فانوس نیست

                                                لحظه هایم تیره چون شام غریبان بعد از این

فصل ها تکرار یک پاییز بی پروانه اند

                                               کوچه ها،بی انتها، من زیر باران بعد از این

این خیابان های خالی تا کجایم می برند

                                                در هوای دیدنت ای آفت جان ، بعد از این

گر که بگذاری سرت را بر سکوت شانه ام

                                                می شوم غرق گل و عطر بهاران بعد از این

عشق را هم صحبت این لحظه های لاله کن

                                                آه ای شیرین زبان ، من را مرنجان بعد از این

 

ثانیه های بی کسی

بی تو تموم لحظه هام پر از غصه پراز غمه

                                                یه روز میام به دیدنت هر چی ببینمت  کمه

نمی رسه به گوش تو صدای فریاد دلم

                                                یه روز می فهمی دردمو، که زیر خاکم و گِلم

اشک چشاتو می بینم دل تو هم پر از غمه

                                               دوری هم بد دردیه ، اما دلامون با همه

رو تو بکن سمت خدا ، بیا خدا خدا بکن

                                                بیا یه بار هم که شده ، زیر پاتو نگاه بکن

یواش یواش تموم میشه ثانیه های بی کسی

                                               اگه تحمل بکنی یه روز به دریا می رس 

 
با تو گفتنم :
حذر از عشق ؟
ندانم
سفر از پیش تو ؟
هرگز نتوانم
روز اول که دل من به تمنای تو پَر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو بمن سنگ زدی ، من نه رمیدم ، نه گسستم
باز گفتم که : تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم … !

هر نفس می رسد از سینه ام این ناله به گوش


که در این خانه دلی هست به هیچش مفروش

چون به هیچش نفروشم ؟ که به هیچش نخرند



هرکه بار غم یاری نکشیده ست به دوش

سنگدل ، گویدم از سیم تنان روی بتاب



بی هنر ، گویدم از نوش لبان چشم بپوش

برو ای دل به نهانخانه خود خیره بمیر



مخروش این همه ای طالب راحت مخروش

آتش عشق بهشت است ، میندیش و بیا



زهر غم راحت جان است ، مپرهیز و بنوش

بخت بیدار اگر جویی با عشق بساز



غم جاوید اگر خواهی ، با شوق بجوش

پر و بالی بگشا ، خنده خورشید ببین



پیش از آنی که شود شمع وجودت خاموش


مسافرتنهایی
کلبه عشق
عشق من
عشق گمشده
همدم عزیز
تنها
اشعار
صبرانتظار
کلبه تنهایی
شبهایی از دل تنگی



  




  پیام رسان 
+ کمی فاصــله بگیر من با مرده ها میانه ی خوبی ندارم تـــ و در خاطرات من "مرده" محسوب می شوی!




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ